جدول جو
جدول جو

معنی طاقت شکن - جستجوی لغت در جدول جو

طاقت شکن
شکنندۀ طاقت، آنچه تاب و توان را از بین ببرد
تصویری از طاقت شکن
تصویر طاقت شکن
فرهنگ فارسی عمید
طاقت شکن
(سْ / سِ خَ)
که طاقت برد و تاب و توان بشکند و بزداید. و رجوع به طاقت فرسا و طاقت زدا شود
لغت نامه دهخدا
طاقت شکن
توانشکن آن که طاقت و شکیب ببرد آنچه که تاب و توان بزداید
تصویری از طاقت شکن
تصویر طاقت شکن
فرهنگ لغت هوشیار
طاقت شکن
طاقت زدا، توان سوز، توان فرسا، طاقت گداز، تحمل سوز، شاق، توان زدا، طاقت گداز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ)
آنچه غسل و وضو و تیمم را باطل کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از طهارت شکن
تصویر طهارت شکن
آنچه غسل و وضو و تیمم را باطل کند
فرهنگ لغت هوشیار
تنها شدن، تک شدن، جدا شدن، مهجور گشتن، یگانه شدن، بی همتا گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد